کسی نیاد

ساخت وبلاگ

امکانات وب

اینبار فرق میکرد...

نخاستنش از جنس خاستن دیگری بود...

تنش بوی او را میداد...

لبانش نیز تنها لبانش را میطلبید...

افکارش پر بود از او...

دستانش حسرت لمس دستانش را میکشید...

و قلبش...آخ امان از قلبش ک حال  ملکه ای دیگر در آن پادشاهی میکند...

و من...تنها در سکوت...نظاره گر امپراطوری شان...قهوه تلخم را مینوشم...

گلویم فریاد میکشد بی صدا...چشمانم چشمه های جاری...و قلبم...زندانی است پر از انباشته های خاکستر...

..

.

.

.

زندگی است دیگر...گاهی دلش میخاهد جهنم شود...♡

 

کسی نیاد...
ما را در سایت کسی نیاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddokhy-hashtomy2 بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:44

من چه ساده ام...

که گمان میکردم اگر نباشم...

دلی برایم تنگ میشود...

اما حقیقت این است که اگر نباشم...

فقط نیستم...

همین!

کسی نیاد...
ما را در سایت کسی نیاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddokhy-hashtomy2 بازدید : 175 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:44